دکتر فاطمه شکاریان

مقالات هفتگی پیرامون سلامت روان

نظریه دلبستگی چیست؟

attachmentTheory

نظریه دلبستگی توضیح می‌دهد که چگونه ارتباطات عاطفی اولیه ما با مراقبان (مثلاً والدین) پایه روابط بلندمدت‌مان در آینده را می‌سازد. این پیوندهای نخستین، نوع رابطه ما با دیگران—از دوستی‌ها گرفته تا روابط عاشقانه—را شکل می‌دهند.

اهمیت دلبستگی در روان‌شناسی

از نگاه روان‌شناسان، انسان‌ها با نیاز ذاتی به برقراری پیوند و رابطه متولد می‌شوند. پیوندهای ایمن و پاسخگو میان کودک و مراقب باعث می‌شود کودک احساس امنیت کند و بعداً بتواند با اعتماد به نفس به تجربه و شناخت دنیای پیرامون بپردازد.

پیشینه نظریه

در پاسخ باید گفت که پرخوری عصبی به تنهایی یک اختلال خوردن نیست. با این حال، می‌تواند نشانه‌ای از "خوردن بی‌نظم" باشد؛ وضعیتی که در صورت تداوم، احتمال بروز اختلالات خوردن را افزایش می‌دهد.

  • جان بولبی (۱۹۵۰–۱۹۷۰):او دلبستگی را «پیوند روان‌شناختی پایدار میان انسان‌ها» می‌دانست که بقای کودک را تضمین می‌کند.

  • مری آینسورث (۱۹۷۰): با آزمایش «موقعیت عجیب»، سه سبک دلبستگی ایمن، دمدمی‌مزاج-ناایمن و اجتنابی-ناایمن را معرفی کرد و بعدها سبک "بی‌سامان" هم اضافه شد.

  • هری هارلو (۱۹۵۰–۱۹۶۰): از طریق آزمایش با میمون‌های رِزوس نشان داد که کودک (یا جانور) بیشتر به منبع آرامش و نوازش وابسته است تا صرفاً غذا.

مراحل شکل‌گیری دلبستگی

  1. پیش‌دلبستگی (۰–۳ ماه): نوزاد تمایز مراقب اختصاصی ندارد.

  2. دلبستگی انتخابی اولیه (۶ هفته–۷ ماه): شروع انتخاب مراقبان اصلی و پیدا کردن حس اعتماد اولیه.

  3. دلبستگی متمایز (۷–۱۱ ماه): اضطراب جدایی و ترس از غریبه‌ها پدیدار می‌شود.

  4. دلبستگی چندگانه (۹ ماه به بعد): کودک علاوه بر والد اصلی، به دیگر اعضای خانواده هم دلبسته می‌شود.

چهار سبک دلبستگی اصلی

  • ایمن: کودک هنگام جدایی ناراحت و هنگام بازگشت خوشحال است.

  • دمدمی‌مزاج–ناایمن: اضطراب جدایی شدید و واکنش دوگانه در بازگشت.

  • اجتنابی–ناایمن: بی‌تفاوت به مراقب یا غریبه؛ معمولاً از ترس تنبیه.

  • بی‌سامان–ناایمن: رفتارهای پراکنده و گیج؛ ناشی از مراقبت ناسازگار.

تأثیر بلندمدت

تحقیقات نشان داده‌اند که افراد با دلبستگی ایمن در بزرگسالی:

  • خودباوری بالاتری دارند

  • روابط صمیمانه و پایدارتری می‌سازند

  • عملکرد تحصیلی و اجتماعی بهتری دارند

در مقابل، دلبستگی ناایمن ممکن است زمینه‌ساز اضطراب، افسردگی یا مشکلات رفتاری شود.

نتیجه‌گیری

نظریه دلبستگی به ما یادآوری می‌کند که کیفیت رابطه اولیه با مراقب چقدر برای رشد عاطفی و اجتماعی حیاتی است. با درک سبک دلبستگی خود، می‌توانیم در مسیر بهبود روابط میان‌فردی و افزایش امنیت عاطفی گام برداریم.