مقالات هفتگی پیرامون سلامت روان
پرخوری عصبی: آنچه باید بدانید

آیا پیش آمده که هنگام ناراحتی یا آشفتگی، بیاختیار به سراغ خوراکیها بروید؟ اگر چنین است، بدانید که تنها نیستید. بسیاری از افراد برای تسکین احساسات شدید و دشوار خود، به غذا پناه میبرند؛ این یک واکنش رایج است.
به این نوع غذا خوردن در پاسخ به احساسات، در اصطلاح عامیانه «پرخوری عصبی» (یا پرخوری هیجانی) گفته میشود و تقریباً همه ما گاهی آن را تجربه میکنیم.
بدن ما برای بقا به غذا نیاز دارد و کاملاً طبیعی است که خوردن، سیستم پاداش مغز را فعال کرده و حس بهتری به ما بدهد.
اما اگر پرخوری عصبی به یک عادت همیشگی تبدیل شود و راه دیگری برای مقابله با احساسات نداشته باشید، میتواند مشکلساز شود.
با اینکه ممکن است در لحظه، غذا خوردن راهی برای آرام شدن به نظر برسد، اما مشکل اصلی را حل نمیکند. اگر احساس استرس، اضطراب، بیحوصلگی، تنهایی، غم یا خستگی میکنید، غذا نمیتواند این احساسات را از بین ببرد.
برای برخی افراد، این چرخه پناه بردن به غذا برای مقابله با احساسات، منجر به حس گناه و شرم میشود که کنار آمدن با آنها دشوارتر است.
غذا نه تنها نیاز جسمانی ما را برطرف میکند، بلکه در جنبههای اجتماعی و عاطفی زندگی ما نیز نقش پررنگی دارد. حضورش در جشنها، ابراز همدردی از طریق آن و به اشتراک گذاشتنش با دیگران، همگی نشاندهنده پیوند عمیق ما با آن است. به همین دلیل، داشتن یک ارتباط احساسی با غذا امری کاملاً طبیعی و قابل درک است.
هدف این است که شما بتوانید با آگاهی کامل در مورد زمان، نوع و نحوه غذا خوردنتان تصمیم بگیرید. در حالی که گاهی اوقات پناه بردن به غذا برای تسکین احساسات قوی قابل درک است، مهم است که بدانیم در بسیاری از مواقع، راهکارهای موثرتری برای مدیریت این احساسات وجود دارند. به عبارت دیگر، هدف، انتخاب آگاهانه است، نه حذف کامل ارتباط احساسی با غذا.
چه عواملی باعث پرخوری عصبی در افراد می شود؟
تقریباً هر چیزی میتواند میل به غذا خوردن را در افراد تحریک کند. دلایل بیرونی یج برای پرخوری عصبی عبارتند از:
-
استرس کاری
-
نگرانیهای مالی
-
مشکلات سلامتی
-
مشکلات در روابط
همچنین، افرادی که رژیمهای غذایی محدودکنندهای داشتهاند یا سابقه رژیم گرفتن دارند، بیشتر احتمال دارد که به پرخوری عصبی روی بیاورند.
علاوه بر اینها، برخی عوامل درونی نیز میتوانند در این امر نقش داشته باشند، از جمله:
-
عدم آگاهی: ناتوانی در درک و تشخیص احساسات خود.
-
الکسیتایمی: دشواری در درک، پردازش و توصیف احساسات.
-
نارسایی در تنظیم هیجانی: ناتوانی در مدیریت و کنترل احساسات و هیجانات.
-
اختلال در محور استرس هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال: واکنش ناکافی هورمون کورتیزول به استرس.
نکته قابل توجه این است که پرخوری عصبی اغلب رفتاری ناخودآگاه است. هرچه بیشتر از غذا به عنوان ابزاری برای مقابله با احساسات استفاده شود، این عادت قویتر و تثبیتشدهتر میگردد.
آیا پرخوری عصبی نوعی اختلال خوردن محسوب میشود؟
در پاسخ باید گفت که پرخوری عصبی به تنهایی یک اختلال خوردن نیست. با این حال، میتواند نشانهای از "خوردن بینظم" باشد؛ وضعیتی که در صورت تداوم، احتمال بروز اختلالات خوردن را افزایش میدهد.
"خوردن بینظم" طیف وسیعی از رفتارهای ناسالم در ارتباط با غذا را شامل میشود، از جمله:
-
داشتن سختگیری افراطی در انتخاب نوع غذا
-
دستهبندی کردن مواد غذایی به "خوب" و "بد"
-
گرفتن رژیم های مکرر یا محدود کردن شدید غذا
-
غذا خوردن اغلب در واکنش به احساسات، نه گرسنگی واقعی
-
داشتن برنامه غذایی نامنظم
-
مشغولیت ذهنی وسواسگونه با غذا که زندگی روزمره را تحت تاثیر قرار میدهد
-
احساس گناه یا شرم پس از مصرف غذاهایی که "ناسالم" تلقی میشوند
مطابق با نظر آکادمی تغذیه و رژیمشناسی، تشخیص اختلالات خوردن بر اساس تطابق رفتارهای غذایی فرد با معیارهای تشخیصی مشخص صورت میگیرد. در این میان، بسیاری از افراد رفتارهای "خوردن بینظم" را تجربه میکنند، بدون آنکه لزوماً به اختلال خوردن مبتلا باشند.
نکته حائز اهمیت این است که برای دریافت کمک و بهبود نگرش و رفتارتان نسبت به غذا، نیازی به تشخیص قطعی اختلال خوردن ندارید. اگر احساس میکنید الگوهای غذایی سالمی ندارید، مراجعه به یک متخصص بهداشت روان یا متخصص تغذیه میتواند راهگشا باشد.
چرا غذا؟
دلایل متعددی وجود دارد که چرا غذا خوردن به یک مکانیسم مقابلهای تبدیل میشود. احساسات دشوار اغلب میتوانند منجر به حس پوچی یا یک خلاء عاطفی در درون ما شوند.
جالب است بدانید که خوردن باعث ترشح دوپامین در مغز میشود. دوپامین یک انتقالدهنده عصبی است که با احساس لذت و پاداش مرتبط است و به همین دلیل پس از خوردن، حس خوبی پیدا میکنیم.
همچنین، ما با غذا عادات و الگوهای رفتاری خاصی شکل میدهیم. برای مثال، اگر عادت کرده باشید که هر زمان استرس دارید غذا بخورید، ممکن است به محض تجربه اولین نشانههای استرس، ناخودآگاه به سراغ غذا بروید.
علاوه بر اینها، دسترسی آسان به غذا نیز مزید بر علت است. تبلیغات و تصاویری که به طور مداوم از غذا میبینیم، میتوانند حتی بدون احساس گرسنگی واقعی، میل به خوردن را در ما افزایش دهند.
گرسنگی هیجانی (عصبی) در برابر گرسنگی جسمی
انسان برای ادامه حیات نیازمند غذا خوردن است. احساس نیاز به غذا و تمایل به طعمها و بافتهای گوناگون، امری کاملاً طبیعی است.
شاید این سوال برایتان پیش آمده باشد که چگونه میتوان علائم گرسنگی هیجانی را از گرسنگی جسمی تشخیص داد. تشخیص این دو گاهی اوقات دشوار است و حتی ممکن است ترکیبی از هر دو را تجربه کنید.
اگر برای چند ساعت غذا نخوردهاید یا به طور معمول در طول روز به میزان کافی غذا مصرف نمیکنید، احتمال اینکه دچار پرخوری هیجانی شوید، بیشتر خواهد بود.
در ادامه، به برخی از نشانههای کلیدی اشاره میکنیم که به شما در تشخیص این دو نوع گرسنگی کمک میکنند.
گرسنگی جسمی | گرسنگی هیجانی |
---|---|
به تدریج در طول زمان ایجاد میشود | ناگهان به سراغتان میآید |
احساس سیری میکنید و آن را نشانهای برای توقف غذا خوردن در نظر میگیرید | متوجه سیری نمیشوید، یا سیری مانع از تمایل شما به خوردن بیشتر نمیشود |
به آخرین باری که غذا خوردهاید مربوط است | ناشی از نیاز به آرامش یا تسکین است |
چگونه تشخیص دهید که آیا پرخوری عصبی دارید یا خیر
افرادی که با پرخوری عصبی دست و پنجه نرم میکنند، معمولاً این احساسات را تجربه میکنند:
-
از دست دادن کنترل در برابر برخی از غذاها: احساس میکنند نمیتوانند در برابر میل شدید به خوردن برخی خوراکیها مقاومت کنند.
-
از دست دادن کنترل در برابر برخی از غذاها: هنگامی که احساساتی مانند غم، شادی، استرس یا عصبانیت بر آنها غلبه میکند، تمایل زیادی به خوردن پیدا میکنند.
-
از دست دادن کنترل در برابر برخی از غذاها: حتی زمانی که بدنشان نیازی به غذا ندارد، احساس میکنند باید چیزی بخورند.
-
احساس آرامش یا پاداش پس از خوردن: غذا خوردن برای آنها به منزله یک عامل تسکیندهنده یا نوعی جایزه عمل میکند.
خلاصه
گرسنگی جسمی و عصبی (هیجانی) به راحتی با هم اشتباه گرفته میشوند، اما تفاوتهای کلیدی وجود دارد. گرسنگی عصبی اغلب فوری است و به احساسات شما مرتبط است. گرسنگی جسمی میتواند به تدریج ایجاد شود و به آخرین باری که غذا خوردهاید مربوط باشد.